مثلا شعر
مثلا شعر

مثلا شعر

به دوستان سری بزن

 

 

بر این کویر خشک ، چو باران سری بزن

در حد یک سلام به یاران سری بزن

تا جام تو لبالب از شور جوانی است

گاهی به خالی خم پیران سری بزن

خندان چو می روی به سوی حجله وصال

به عاشقان مانده در هجران سری بزن

شکرانه رها شدن از دام درد و غم

به دوستان مانده در زندان سری بزن

گر پای بند قول وقرار دگر شدی

از چشم دیگران بیا پنهان سری بزن

ما عهد خود نبرده ایم از یاد لحظه ای

حتی اگر شکسته ای پیمان سری بزن

دنیای آب و نان ، نگیرد از خودت تو را

گاهی بیا به محفل رندان سری بزن

تا کی اسیر شهر و خیابان عاقلان

دیوانه شو ، به کوه و بیابان سری بزن

در جستجوست معنی انسان ، تو نیز هم

از راه شک به وادی ایمان سری بزن

تقدیر ما ضمانت فردا نمی کند

همت کن و بیا همین حالا سری بزن


(ادم)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد